آموزش کیفی در برابر تروریسم

آموزش کیفی در برابر تروریسم

مهدی بهلولی*- انفجارهای بلژیک بیش از هر جای دیگری از این کشور، نام منطقه «مولن بیک» را بر سر زبان‌ها انداخت به‌ویژه نزد کسانی که این رخدادها را پیگیری کرده و می‌کنند. البته این نخستین باری نبود که مولن بیک مطرح می‌شد. چند ماه پیش و پس از انفجارهای فرانسه نیز پای این منطقه به گستردگی به رسانه‌ها کشیده شد. بمبگذاران فرانسه نیز در پیوند با این منطقه بودند. روزنامه گاردین 17 نوامبر 2015 (حدود شش ماه پیش) و پس از انفجارهای فرانسه نوشت: مولن بیک، از منطقه‌های 19 گانه بروکسل با جمعیتی بیش از 100 هزار تن است. 30 درصد با ملیت‌های خارجی و بیش از 40 درصد نیز با اصل و نسب خارجی. درصد بیکاری در این منطقه بیش از 25 درصد و در میان جوانان حتی بیشتر است. جوانان این منطقه با پیش‌زمینه‌های اغلب مسلمان در بازار کار و مسکن شانس برابر با جوانان دیگر بروکسل را ندارند و این نشان می‌دهد که چگونه در زندگی روزمره با نژادپرستی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این جوانان پیش‌زمینه کاملی برای جذب به رادیکالیسم دارند. اگر دولت بلژیک در یکپارچه‌سازی (ادغام) اجتماع‌های مهاجر، کوشش بیشتری به خرج می‌داد، امروزه پتانسیل برای تندروی به‌طور چشمگیری کاهش یافته بود. جوان‌ترین تروریست انتحاری انفجارهای پاریس، دانش‌آموزی دبیرستانی به نام بلال هدفی بود. هدفی در دبیرستان پس از حمله به دفتر نشریه شارلی‌ابدو فرانسه از آن کشتار دفاع کرده بود اما فرادستان آموزش‌وپرورش مدرسه و منطقه، سخنان و هشدارهای او را جدی نگرفتند. پس از روشن شدن نقش هدفی در آن انفجارها، فرانک ون د ِ ویور، سخنگوی اتحادیه معلمان منطقه گفت: مدرسه دارد به دنبال راه گریزی می‌گردد تا توجه‌ها را از این حقیقت دور سازد که هیچ اهمیتی به اطلاعات حساسی نداده که درباره هدفی به دست آمده بود. بحث بر سر نقش آموزش‌و‌پرورش در جلوگیری از تروریسم است. تنها چند ساعت پس از انفجارهای بلژیک، کاترین مرسز از استادان باسابقه هاروارد در یکی از نشست‌های سالانه این دانشگاه و در انتقاد از نابرابری‌های آموزشی گفت: به باور من، آموزش کودکان و جوانان، مهم‌ترین موضوعی است که امروزه ما، در جامعه و در جهان‌مان با آن روبه‌رو هستیم. به این بیندیشید که چگونه می‌توانید از داشتن یک آموزش‌و‌پرورش باکیفیت بالا برای همه کودکان اطمینان حاصل کنید. مبارزه اثربخش با تروریسم و خشونت، بی‌گمان، بعدی فرهنگی هم دارد. اگر نگوییم که مبارزه فرهنگی مهم‌ترین بعد این مبارزه است، پس نقش آموزش‌و‌پرورش نیز در آن بسیار برجسته می‌شود. از یک‌سو دولت باید آموزش کیفی رایگان را در اختیار همگان بگذارد و از سوی دیگر وظیفه آموزش کیفی نیز پرورش شهروند سنجشگری است که هدف‌های زندگی‌اش را به دور از خشونت‌ورزی دنبال می‌کند و یاد می‌گیرد که با دیگرانی که همچون او نمی‌اندیشند، با مدارا رفتار کند. سنجشگری لزوما به معنای دست کشیدن از باورهای خود نیست و چه‌بسا به استواری بیش از پیش آنها در ذهن شخص بینجامد. سنجشگری به معنای دست برداشتن از حقیقتی نیست که انسان به آن باورمند است و به معنای دوری گزیدن از نقد جدی اندیشه دیگری هم نیست. اما سنجشگری و عادت به آن، شخص را به‌گونه‌ای بار می‌آورد که همواره احتمال درصدی خطا در باورهای خود می‌دهد و از همین رو از گفت‌وگو استقبال و از خشونت‌ورزی دوری می‌کند. پس می‌توان پذیرفت که آموزش‌و‌پرورش کیفی و دسترسی همگان به آن در خشونت‌زدایی از جامعه اثرگذار است و نابرابری در دسترسی به این آموزش، از مهم‌ترین سرچشمه‌های نابرابری و به احتمال زیاد، خشونت‌ورزی است. در آموزش باید به کودک یاد داد که برابری و آزادی، دو هدف ناب انسانی هستند که از رهگذر خشونت‌ورزی به دست نخواهند آمد. آموزش کیفی بر دو بنیاد سنجشگرانه‌اندیشی و اخلاق انسانی پی ریخته می‌شود. دست‌کم در دیدگاه نگارنده اینچنین است. بلال هدفی، همان دانش‌آموز دبیرستانی بلژیکی یکی دو سال پیش منطقه مولن بیک در یکی از عکس‌های خود در سوریه که در اینترنت در دسترس است، خوشحال و شادمان مشغول بریدن سر یک انسان است! به نظر شما آیا آموزش‌و‌پرورش مولن بیک نباید پاسخگوی این دست کارهای وحشیانه بلال هدفی و دیگر جوانان تحصیلکرده آن منطقه باشد که گویا بیش از 700 نفر هستند؟! باری، آموزش کیفی رایگان با دوبال سنجشگرانه اندیشی و اخلاق انسانی- می‌تواند از بازتولید بیشتر نابرابری جلوگیری کند و با خرافه‌اندیشی بستیزد پس می‌تواند به خشونت پرهیزی در جهان یاری رساند. این ادعا البته به این معنا نیست که فقر و دوری از آموزش به ناگزیر به خشونت می‌انجامد. یعنی این سخن به این معنا نیست که هر کس که فقیر است یا بی‌سواد، خشونت‌ورزتر است. ما در زندگی خودمان با انسان‌های کم‌سواد و بی‌سواد فقیر و مهربان و بردبار بسیاری برخورد کرده‌ایم. تروریست‌های دانشگاهی هم کم نیستند. پس نه می‌توان گفت که هر آموزشی از ترور جلوگیری می‌کند و نه هر تروریستی بی‌سواد است. اما در مجموع شاید بتوان گفت که آموزش کیفی، یکی از عواملی است که ریشه‌های بروز خشونت را می‌خشکاند. * آموزگار و کنشگر صنفی

مهدی بهلولی*- انفجارهای بلژیک بیش از هر جای دیگری از این کشور، نام منطقه «مولن بیک» را بر سر زبان‌ها انداخت به‌ویژه نزد کسانی که این رخدادها را پیگیری کرده و می‌کنند. البته این نخستین باری نبود که مولن بیک مطرح می‌شد. چند ماه پیش و پس از انفجارهای فرانسه نیز پای این منطقه به گستردگی به رسانه‌ها کشیده شد. بمبگذاران فرانسه نیز در پیوند با این منطقه بودند. روزنامه گاردین 17 نوامبر 2015 (حدود شش ماه پیش) و پس از انفجارهای فرانسه نوشت: مولن بیک، از منطقه‌های 19 گانه بروکسل با جمعیتی بیش از 100 هزار تن است. 30 درصد با ملیت‌های خارجی و بیش از 40 درصد نیز با اصل و نسب خارجی. درصد بیکاری در این منطقه بیش از 25 درصد و در میان جوانان حتی بیشتر است. جوانان این منطقه با پیش‌زمینه‌های اغلب مسلمان در بازار کار و مسکن شانس برابر با جوانان دیگر بروکسل را ندارند و این نشان می‌دهد که چگونه در زندگی روزمره با نژادپرستی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این جوانان پیش‌زمینه کاملی برای جذب به رادیکالیسم دارند. اگر دولت بلژیک در یکپارچه‌سازی (ادغام) اجتماع‌های مهاجر، کوشش بیشتری به خرج می‌داد، امروزه پتانسیل برای تندروی به‌طور چشمگیری کاهش یافته بود. جوان‌ترین تروریست انتحاری انفجارهای پاریس، دانش‌آموزی دبیرستانی به نام بلال هدفی بود. هدفی در دبیرستان پس از حمله به دفتر نشریه شارلی‌ابدو فرانسه از آن کشتار دفاع کرده بود اما فرادستان آموزش‌وپرورش مدرسه و منطقه، سخنان و هشدارهای او را جدی نگرفتند. پس از روشن شدن نقش هدفی در آن انفجارها، فرانک ون د ِ ویور، سخنگوی اتحادیه معلمان منطقه گفت: مدرسه دارد به دنبال راه گریزی می‌گردد تا توجه‌ها را از این حقیقت دور سازد که هیچ اهمیتی به اطلاعات حساسی نداده که درباره هدفی به دست آمده بود. بحث بر سر نقش آموزش‌و‌پرورش در جلوگیری از تروریسم است. تنها چند ساعت پس از انفجارهای بلژیک، کاترین مرسز از استادان باسابقه هاروارد در یکی از نشست‌های سالانه این دانشگاه و در انتقاد از نابرابری‌های آموزشی گفت: به باور من، آموزش کودکان و جوانان، مهم‌ترین موضوعی است که امروزه ما، در جامعه و در جهان‌مان با آن روبه‌رو هستیم. به این بیندیشید که چگونه می‌توانید از داشتن یک آموزش‌و‌پرورش باکیفیت بالا برای همه کودکان اطمینان حاصل کنید. مبارزه اثربخش با تروریسم و خشونت، بی‌گمان، بعدی فرهنگی هم دارد. اگر نگوییم که مبارزه فرهنگی مهم‌ترین بعد این مبارزه است، پس نقش آموزش‌و‌پرورش نیز در آن بسیار برجسته می‌شود. از یک‌سو دولت باید آموزش کیفی رایگان را در اختیار همگان بگذارد و از سوی دیگر وظیفه آموزش کیفی نیز پرورش شهروند سنجشگری است که هدف‌های زندگی‌اش را به دور از خشونت‌ورزی دنبال می‌کند و یاد می‌گیرد که با دیگرانی که همچون او نمی‌اندیشند، با مدارا رفتار کند. سنجشگری لزوما به معنای دست کشیدن از باورهای خود نیست و چه‌بسا به استواری بیش از پیش آنها در ذهن شخص بینجامد. سنجشگری به معنای دست برداشتن از حقیقتی نیست که انسان به آن باورمند است و به معنای دوری گزیدن از نقد جدی اندیشه دیگری هم نیست. اما سنجشگری و عادت به آن، شخص را به‌گونه‌ای بار می‌آورد که همواره احتمال درصدی خطا در باورهای خود می‌دهد و از همین رو از گفت‌وگو استقبال و از خشونت‌ورزی دوری می‌کند. پس می‌توان پذیرفت که آموزش‌و‌پرورش کیفی و دسترسی همگان به آن در خشونت‌زدایی از جامعه اثرگذار است و نابرابری در دسترسی به این آموزش، از مهم‌ترین سرچشمه‌های نابرابری و به احتمال زیاد، خشونت‌ورزی است. در آموزش باید به کودک یاد داد که برابری و آزادی، دو هدف ناب انسانی هستند که از رهگذر خشونت‌ورزی به دست نخواهند آمد. آموزش کیفی بر دو بنیاد سنجشگرانه‌اندیشی و اخلاق انسانی پی ریخته می‌شود. دست‌کم در دیدگاه نگارنده اینچنین است. بلال هدفی، همان دانش‌آموز دبیرستانی بلژیکی یکی دو سال پیش منطقه مولن بیک در یکی از عکس‌های خود در سوریه که در اینترنت در دسترس است، خوشحال و شادمان مشغول بریدن سر یک انسان است! به نظر شما آیا آموزش‌و‌پرورش مولن بیک نباید پاسخگوی این دست کارهای وحشیانه بلال هدفی و دیگر جوانان تحصیلکرده آن منطقه باشد که گویا بیش از 700 نفر هستند؟! باری، آموزش کیفی رایگان با دوبال سنجشگرانه اندیشی و اخلاق انسانی- می‌تواند از بازتولید بیشتر نابرابری جلوگیری کند و با خرافه‌اندیشی بستیزد پس می‌تواند به خشونت پرهیزی در جهان یاری رساند. این ادعا البته به این معنا نیست که فقر و دوری از آموزش به ناگزیر به خشونت می‌انجامد. یعنی این سخن به این معنا نیست که هر کس که فقیر است یا بی‌سواد، خشونت‌ورزتر است. ما در زندگی خودمان با انسان‌های کم‌سواد و بی‌سواد فقیر و مهربان و بردبار بسیاری برخورد کرده‌ایم. تروریست‌های دانشگاهی هم کم نیستند. پس نه می‌توان گفت که هر آموزشی از ترور جلوگیری می‌کند و نه هر تروریستی بی‌سواد است. اما در مجموع شاید بتوان گفت که آموزش کیفی، یکی از عواملی است که ریشه‌های بروز خشونت را می‌خشکاند. * آموزگار و کنشگر صنفی