صداوسیما از مردم فاصله میگیرد نادر کریمی جونی - تلویزیون ایران خاصیت سرگرمکنندگی خود را از دست داده است. تردیدی نیست که سرگرمکنندگی یکی از وظایف تعریفشده برای تلویزیون و رادیو است و این دو وسیله ارتباطجمعی در کنار ماموریتهایی مانند اطلاعرسانی، آموزش و هدایت افکار عمومی ماموریت مهمی مانند سرگرمکنندگی دارند تا ...شهروندان بخشی از اوقاتشان- که به آن اوقات فراغت گفته میشود- را با این وسیله پر کنند.در این ماموریت هیچ هدف دیگری با تفریح مخلوط نمیشود و تهیهکنندگان این برنامهها میپرسند آیا تفریح آنقدر مهم نیست که بخشی از زندگی به آن تعلق گیرد؟ آیا این حق برای مخاطب وجود ندارد که بدون توصیه و آموزش، برنامهای را فقط برای لذت بردن و استراحت تماشا کند؟ حتما پاسخ به این سوالات مثبت است که ساخت برنامههای تفریحی با این حجم در تلویزیونهای دنیا مورد توجه قرار میگیرد و روی آنتن میرود. اما ظاهرا در ایران مدیران صداوسیما با شنیدن این سوالها اخم میکنند و به سوالکننده نگاهی عاقل اندر سفیه میاندازند و میپرسند آیا بهتر نیست همراه با تفریح چیزهایی به مخاطب یاد داده شود؟ همین مدیران در مورد برنامههای تلویزیونهای خارجی با بیان انواع استدلالهای عجیب، شواهد و قرائن شگفت و تفسیرهای فلسفی اثبات میکنند که در همه این برنامهها بهگونهای غیرمستقیم و به اصطلاح زیرپوستی، نویسندگان، کارگردانها و تهیهکنندگان، اهداف بعضا خود را به خورد مخاطب میدهند و او را به همان جایی که میخواهند، میبرند.اگر از همین افراد بپرسید که آیا خودتان در موقعیتی قرار نگرفتهاید که از نصیحت فرار کنید و بخواهید خارج از همه چارچوبهای رسمی تفریح کنید، متفکرانه جواب میدهند تفریحی که دور از تفکر باشد، باطل کردن عمر است و ما هیچگاه عمران را باطل نمیکنیم. در عین حال همه این دستاندرکاران رسانه ملی- مانند همه انسانها- به تفریح نیاز دارند و میخواهند فارغ از همه قید و بندها گاهی فقط تفریح کنند. حداقل طی سالی که گذشت، رادیو و تلویزیون کشور جدیتر شده و رفتاری در پیش گرفتهاند که گویی هر لحظه میخواهند مخاطب را روی صندلی بنشانند، او را آماج نصایح خود قرار دهند و تا نکاتی را فرانگرفته، او را رها نسازند. حتی برنامههایی که ماهیتی تفریحی دارد و کارکردی آموزشی برایش متصور نیست هم به نصیحت میپردازند و مخاطب احساس میکند به جای تفریح، بر سر کلاس نشسته و ناچار به فراگیری چیزهایی است که برایش تدارک دیدهاند.علاوه بر این برنامههای خبری- تحلیلی، این وسیله ارتباطجمعی بهطور کاملا ملموسی به یک تفکر سیاسی نزدیک شده و برخلاف آنچه تبلیغ میکند، بیطرفی حرفهای در آن رعایت نمیشود. دقیقا به همین دلیل برنامههایی مانند دید در شب با آنکه از امکانات پخش صداوسیما محروم است، نه فقط مخاطبان پرشمار و قابل توجهی پیدا کرده بلکه بخشهایی از آن در فضای مجازی دست به دست میشود در حالی که فقط نقاط ضعف و گافهای صداوسیما در فضای مجازی مخاطب پیدا میکند و منتشر میشود. همین مساله در مورد سریالهای اجتماعی و سرگرمکننده صداوسیما نیز وجود دارد و مردم به جای تماشای سریالهای موعظهگرانه رسانه ملی، ترجیح میدهند سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی به فروش میرسد را تماشا و درباره آن صحبت کنند. سریالها یا مجموعههای به اصطلاح طنزی که قرار بود باعث تفریح مردم شود، از این موعظهگری و گاه نگاه عاقل اندر سفیه بینصیب نمانده و واکنشها نشان میدهد که مردم از دیدن این مجموعهها نه فقط شاد نشدهاند بلکه در مواردی اساسا آن را تفریحی و طنز نیز نمیدانند. به همین دلیل فیلمهای طنز سینما با آنکه گاهی از کیفیت خوبی برخوردار نیستند، به سرعت پرفروش میشوند و در صدر جدول فروش فیلمها قرار میگیرند.البته صداوسیما پس از بلند شدن صدای انتقادها و مخالفت افکار عمومی از تکنیک قدیمی و تکراری خودستایی استفاده میکند؛ دوربین را به میان شهروندان میبرد و چند نفر که زبان به تمجید از برنامه رسانه ملی گشودهاند را نمایش میدهد، سپس نتیجه میگیرد که شهروندان از دیدن برنامهها رضایت دارند و اعتراضها محدود به عدهای مغرض و حسود است که نمیتوانند پیشرفت رسانه ملی را تحمل کنند. در عین حال حتی اگر ساعتهای متمادی فرصت رسانه ملی به این نمایشها اختصاص یابد، باز هم مدیران، برنامهریزان و راهبردنویسان این رسانه میدانند که با چند تمجید نمیتوان بر نارضایتی افکار عمومی سرپوش گذاشت.تا چند روز دیگر تعطیلات نوروزی شروع میشود و ایرانیان انتظار دیدن برنامههای سرگرمکننده و سریالهای شاد و تفریحی را دارند. از همین امروز هم میتوان پیشبینی کرد که در پایان تعطیلات رضایت مخاطبان حاصل نشود چراکه همین الان هم میتوان دید که تلویزیون به استقبال نوروز نمیرود و برای روزهای تعطیل برنامه ویژهای تدارک ندیده است. علاوه بر این عملکرد صداوسیما از حیث سرگرمکنندگی در جشنهای ملی و مذهبی قرینه خوبی است تا بتوان پیشبینی کرد که عید امسال قرار نیست برنامه ویژهای روی آنتن برود و در رویههای گذشته صداوسیما تغییری حاصل شود.در پایان این تعطیلات باز هم مانند همیشه صداوسیما رضایت مردم از برنامههای پخششده را به تصویر میکشد و نارساییها را به گردن کمبود بودجه میاندازد. مدیران این رسانه عادت کردهاند که به جای پذیرش مسوولیت ناکامیها، یا خودستایی کنند یا عوامل بیرونی را مقصر جلوه دهند تا از دردسرها رهایی یابند.اعلام عدم پخش بازیهای المپیک به خاطر کمبود بودجه قرینه قابل قبولی برای اثبات این مدعاست در حالی که اگر بودجه مشکل مهمی برای یک رسانه باشد، هزاران تلویزیون خصوصی در جهان که بازار انحصاری صداوسیما را هم در اختیار ندارند، نباید تا الان زنده میماندند.با وجود همه این انتقادها و اعتراضها، امیدی به تغییر شیوه فعلی مدیران و سیاستگذاران رادیو و تلویزیون کشور وجود ندارد چراکه آنان به جای آسیبشناسی، خودستایی را پیشه میکنند و برای جلوگیری از برنده شدن رقبا پارازیت را مورد استفاده قرار میدهند.
صداوسیما از مردم فاصله میگیرد نادر کریمی جونی - تلویزیون ایران خاصیت سرگرمکنندگی خود را از دست داده است. تردیدی نیست که سرگرمکنندگی یکی از وظایف تعریفشده برای تلویزیون و رادیو است و این دو وسیله ارتباطجمعی در کنار ماموریتهایی مانند اطلاعرسانی، آموزش و هدایت افکار عمومی ماموریت مهمی مانند سرگرمکنندگی دارند تا ...شهروندان بخشی از اوقاتشان- که به آن اوقات فراغت گفته میشود- را با این وسیله پر کنند.در این ماموریت هیچ هدف دیگری با تفریح مخلوط نمیشود و تهیهکنندگان این برنامهها میپرسند آیا تفریح آنقدر مهم نیست که بخشی از زندگی به آن تعلق گیرد؟ آیا این حق برای مخاطب وجود ندارد که بدون توصیه و آموزش، برنامهای را فقط برای لذت بردن و استراحت تماشا کند؟ حتما پاسخ به این سوالات مثبت است که ساخت برنامههای تفریحی با این حجم در تلویزیونهای دنیا مورد توجه قرار میگیرد و روی آنتن میرود. اما ظاهرا در ایران مدیران صداوسیما با شنیدن این سوالها اخم میکنند و به سوالکننده نگاهی عاقل اندر سفیه میاندازند و میپرسند آیا بهتر نیست همراه با تفریح چیزهایی به مخاطب یاد داده شود؟ همین مدیران در مورد برنامههای تلویزیونهای خارجی با بیان انواع استدلالهای عجیب، شواهد و قرائن شگفت و تفسیرهای فلسفی اثبات میکنند که در همه این برنامهها بهگونهای غیرمستقیم و به اصطلاح زیرپوستی، نویسندگان، کارگردانها و تهیهکنندگان، اهداف بعضا خود را به خورد مخاطب میدهند و او را به همان جایی که میخواهند، میبرند.اگر از همین افراد بپرسید که آیا خودتان در موقعیتی قرار نگرفتهاید که از نصیحت فرار کنید و بخواهید خارج از همه چارچوبهای رسمی تفریح کنید، متفکرانه جواب میدهند تفریحی که دور از تفکر باشد، باطل کردن عمر است و ما هیچگاه عمران را باطل نمیکنیم. در عین حال همه این دستاندرکاران رسانه ملی- مانند همه انسانها- به تفریح نیاز دارند و میخواهند فارغ از همه قید و بندها گاهی فقط تفریح کنند. حداقل طی سالی که گذشت، رادیو و تلویزیون کشور جدیتر شده و رفتاری در پیش گرفتهاند که گویی هر لحظه میخواهند مخاطب را روی صندلی بنشانند، او را آماج نصایح خود قرار دهند و تا نکاتی را فرانگرفته، او را رها نسازند. حتی برنامههایی که ماهیتی تفریحی دارد و کارکردی آموزشی برایش متصور نیست هم به نصیحت میپردازند و مخاطب احساس میکند به جای تفریح، بر سر کلاس نشسته و ناچار به فراگیری چیزهایی است که برایش تدارک دیدهاند.علاوه بر این برنامههای خبری- تحلیلی، این وسیله ارتباطجمعی بهطور کاملا ملموسی به یک تفکر سیاسی نزدیک شده و برخلاف آنچه تبلیغ میکند، بیطرفی حرفهای در آن رعایت نمیشود. دقیقا به همین دلیل برنامههایی مانند دید در شب با آنکه از امکانات پخش صداوسیما محروم است، نه فقط مخاطبان پرشمار و قابل توجهی پیدا کرده بلکه بخشهایی از آن در فضای مجازی دست به دست میشود در حالی که فقط نقاط ضعف و گافهای صداوسیما در فضای مجازی مخاطب پیدا میکند و منتشر میشود. همین مساله در مورد سریالهای اجتماعی و سرگرمکننده صداوسیما نیز وجود دارد و مردم به جای تماشای سریالهای موعظهگرانه رسانه ملی، ترجیح میدهند سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی به فروش میرسد را تماشا و درباره آن صحبت کنند. سریالها یا مجموعههای به اصطلاح طنزی که قرار بود باعث تفریح مردم شود، از این موعظهگری و گاه نگاه عاقل اندر سفیه بینصیب نمانده و واکنشها نشان میدهد که مردم از دیدن این مجموعهها نه فقط شاد نشدهاند بلکه در مواردی اساسا آن را تفریحی و طنز نیز نمیدانند. به همین دلیل فیلمهای طنز سینما با آنکه گاهی از کیفیت خوبی برخوردار نیستند، به سرعت پرفروش میشوند و در صدر جدول فروش فیلمها قرار میگیرند.البته صداوسیما پس از بلند شدن صدای انتقادها و مخالفت افکار عمومی از تکنیک قدیمی و تکراری خودستایی استفاده میکند؛ دوربین را به میان شهروندان میبرد و چند نفر که زبان به تمجید از برنامه رسانه ملی گشودهاند را نمایش میدهد، سپس نتیجه میگیرد که شهروندان از دیدن برنامهها رضایت دارند و اعتراضها محدود به عدهای مغرض و حسود است که نمیتوانند پیشرفت رسانه ملی را تحمل کنند. در عین حال حتی اگر ساعتهای متمادی فرصت رسانه ملی به این نمایشها اختصاص یابد، باز هم مدیران، برنامهریزان و راهبردنویسان این رسانه میدانند که با چند تمجید نمیتوان بر نارضایتی افکار عمومی سرپوش گذاشت.تا چند روز دیگر تعطیلات نوروزی شروع میشود و ایرانیان انتظار دیدن برنامههای سرگرمکننده و سریالهای شاد و تفریحی را دارند. از همین امروز هم میتوان پیشبینی کرد که در پایان تعطیلات رضایت مخاطبان حاصل نشود چراکه همین الان هم میتوان دید که تلویزیون به استقبال نوروز نمیرود و برای روزهای تعطیل برنامه ویژهای تدارک ندیده است. علاوه بر این عملکرد صداوسیما از حیث سرگرمکنندگی در جشنهای ملی و مذهبی قرینه خوبی است تا بتوان پیشبینی کرد که عید امسال قرار نیست برنامه ویژهای روی آنتن برود و در رویههای گذشته صداوسیما تغییری حاصل شود.در پایان این تعطیلات باز هم مانند همیشه صداوسیما رضایت مردم از برنامههای پخششده را به تصویر میکشد و نارساییها را به گردن کمبود بودجه میاندازد. مدیران این رسانه عادت کردهاند که به جای پذیرش مسوولیت ناکامیها، یا خودستایی کنند یا عوامل بیرونی را مقصر جلوه دهند تا از دردسرها رهایی یابند.اعلام عدم پخش بازیهای المپیک به خاطر کمبود بودجه قرینه قابل قبولی برای اثبات این مدعاست در حالی که اگر بودجه مشکل مهمی برای یک رسانه باشد، هزاران تلویزیون خصوصی در جهان که بازار انحصاری صداوسیما را هم در اختیار ندارند، نباید تا الان زنده میماندند.با وجود همه این انتقادها و اعتراضها، امیدی به تغییر شیوه فعلی مدیران و سیاستگذاران رادیو و تلویزیون کشور وجود ندارد چراکه آنان به جای آسیبشناسی، خودستایی را پیشه میکنند و برای جلوگیری از برنده شدن رقبا پارازیت را مورد استفاده قرار میدهند.