آموزش شهروند و سنجشگرانه‌اندیشی

آموزش شهروند و سنجشگرانه‌اندیشی

مهدی بهلولی *‌- در میان خبرهای آموزش‌و‌پرورش که در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند، خبرهای امیدوارکننده نیز دیده می‌شود. برای نمونه افزوده شدن پنج درس تازه به دروس متوسطه دوم که چندی پیش اعلام شد. با نگاهی به عنوان این درس‌ها‌: «انسان و محیط‌زیست، تفکر و سواد رسانه‌ای، سلامت و بهداشت، مدیریت خانواده و سبک زندگی و کارگاه کارآفرینی و تولید» می‌توان حدس زد که آموزش‌و‌پرورش می‌کوشد به نوعی خود را روزآمد کند. گرچه هنوز درونمایه ‌این کتاب‌ها در دست نیست و نمی‌توان ارزیابی درست و دقیقی از آنها داشت اما در کل، باید از ورود این موضوع‌ها به آموزش‌و‌پرورش استقبال کرد. ناگفته پیداست که افزون بر درونمایه‌ این کتاب‌ها، سازه‌های مهم دیگری همچون آموزش آموزگارانی که می‌خواهند این کتاب‌ها را آموزش دهند در دستیابی به هدف‌های پیش‌بینی شده اثر‌گذارند. نمونه دیگر، اجرای برنامه‌های آموزش شهروندی در برخی مناطق آموزشی است که هر‌ازگاهی خبرهایی از آنها منتشر می‌شود. چندی پیش، سیدعباس طباطبایی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ‌11 تهران، در گفت‌و‌گو با مهر، درباره‌ یکی از برنامه‌های این روزهای شهرداری منطقه 11 گفت: «آموزش شهروندی موثرترین روش برای ارتقای فرهنگ و رفتارهای اجتماعی مناسب در کلانشهرهاست که می‌تواند اثر‌گذاری مثبتی بر کاهش آسیب‌های اجتماعی، اصلاح روابط بین افراد جامعه و فرهنگسازی داشته باشد. در همین راستا در طرح استقبال از بهار که مدیریت شهری هر ساله با برنامه‌های متنوع اجرا می‌کند، بیش از ۱۸۰ برنامه آموزشی از سوی اداره آموزش‌های شهروندی برای مقطع سنی دانش‌آموزان در مدارس سطح منطقه در دست اجراست که ۱۲هزار دانش‌آموز را در بر گرفته است.» آموزش‌و‌پرورش برای بهسازی خود، افزون بر دروس مهمی همچون ریاضی و علوم و ادبیات‌ که هم‌اکنون در بیشتر آزمون‌های جهانی به آنها اهمیت می‌دهند، باید به پیوند زنده و پویاتر خود با محیط زندگی و پیرامون دانش‌آموز بیندیشد. معنای سواد، در جهان دگرگون شونده‌ کنونی، نمی‌تواند ثابت بماند و بی‌گمان نیاز به بازتعریف دارد. یکی از اهداف دیرینه‌ آموزش، جامعه‌پذیر کردن دانش‌آموزان است. اما آموزش، افزون بر جامعه‌پذیری باید به «فردی‌سازی» نیز توجه کند. فردی‌سازی یعنی انتقال احساس فردیت و پرورش خودمختاری اندیشگی و رفتاری. فردی‌سازی از دانش‌آموز، شخصی با اعتماد به نفس و پرسشگر می‌سازد. کسی که به هنگام نقش‌آفرینی اجتماعی، شهروندی آگاه و آشنا به حقوق خویش- حقوق بشر- می‌شود. فردی که توانایی خویش را در زندگی باور دارد و با محیط پیرامون، کنشگرانه روبه‌رو می‌شود. در آموزش‌و‌پرورش نوین‌ که بر کارگروهی و کنش جمعی تاکید بسیار می‌کند، همزمان با فردی‌سازی، دانش‌آموز را از پیروی محض باز می‌دارد. پیروی محض، همان رخدادی است که آگاهانه در سیستم آموزشی سنتی پیگیری می‌شود. خطری که آموزش‌و‌پرورش معطوف به پرورش شهروند که از آن با عنوان «آموزش‌و‌پرورش مدنی» نیز یاد می‌شود را تهدید می‌کند که در خود معنا و مفهوم «شهروند» نهفته است. شهروند خوب می‌تواند کسی دانسته شود که به خوبی جامعه‌پذیر شده باشد و همه قاعده‌ها و اصول فرهنگی- اجتماعی کشور را، بی‌هیچ چون و چرایی بپذیرد. چنین شهروندی انسان با تربیتی است که چه بسا از توان ارزیابی نقادانه‌ای فرهنگ جامعه‌ خود، آنچنان که باید و شاید‌ برخوردار نباشد. به گفته ‌استیو دنینگ، یکی از نویسندگان گستره‌ مدیریت: «آنچه در حال پدیدار شدن می‌باشد این است که تولید انبوهی از تحلیلگران فرمانبردار سر به راه منطقی- که شاید در سده ‌20 تاثیر‌گذار بود، با نیازهای سازمان‌های سده ‌21 م،روز به روز کمتر، همساز و هماهنگ می‌شود. سازمان‌هایی که نیاز به کارگرانی دارند که هم در خیال‌ورزی و آفرینشگری و نوآوری توانمند باشند و هم در تحلیل کردن. آماده بودن برای انجام آنچه که به شخص گفته می‌شود، جای خودش را به مستقل اندیشیدن می‌دهد. پیداست که گوگل، اپل، یا آمازون، اگر تنها از تحلیلگران فرمانبردار سربه راه بهره می‌گرفتند پدیدار نمی‌شدند. ‌نکته ‌دیگر انبوه آگاهی‌هایی است که در جهان همبسته‌ ما، به آسانی می‌تواند در اختیار دانش‌آموز یا شهروند قرار گیرد. یکی از توانمندهای بایسته برای برخورد پویا با این حجم بزرگ از آگاهی‌ها، سنجشگرانه‌اندیشی است. سنجشگرانه اندیشی، نیاز روزافزون جامعه در کل و به ویژه آموزش‌و‌پرورش است. پس آموزش‌و‌پرورش ما در گذر از سیستم سنتی به نوین، باید هم به جامعه‌پذیری توجه کند و هم به فردی‌سازی که یکی از توانمندی‌های برجسته ‌آن سنجشگرانه‌اندیشی است. *آموزگار و کنشگر صنفی

مهدی بهلولی *‌- در میان خبرهای آموزش‌و‌پرورش که در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند، خبرهای امیدوارکننده نیز دیده می‌شود. برای نمونه افزوده شدن پنج درس تازه به دروس متوسطه دوم که چندی پیش اعلام شد. با نگاهی به عنوان این درس‌ها‌: «انسان و محیط‌زیست، تفکر و سواد رسانه‌ای، سلامت و بهداشت، مدیریت خانواده و سبک زندگی و کارگاه کارآفرینی و تولید» می‌توان حدس زد که آموزش‌و‌پرورش می‌کوشد به نوعی خود را روزآمد کند. گرچه هنوز درونمایه ‌این کتاب‌ها در دست نیست و نمی‌توان ارزیابی درست و دقیقی از آنها داشت اما در کل، باید از ورود این موضوع‌ها به آموزش‌و‌پرورش استقبال کرد. ناگفته پیداست که افزون بر درونمایه‌ این کتاب‌ها، سازه‌های مهم دیگری همچون آموزش آموزگارانی که می‌خواهند این کتاب‌ها را آموزش دهند در دستیابی به هدف‌های پیش‌بینی شده اثر‌گذارند. نمونه دیگر، اجرای برنامه‌های آموزش شهروندی در برخی مناطق آموزشی است که هر‌ازگاهی خبرهایی از آنها منتشر می‌شود. چندی پیش، سیدعباس طباطبایی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ‌11 تهران، در گفت‌و‌گو با مهر، درباره‌ یکی از برنامه‌های این روزهای شهرداری منطقه 11 گفت: «آموزش شهروندی موثرترین روش برای ارتقای فرهنگ و رفتارهای اجتماعی مناسب در کلانشهرهاست که می‌تواند اثر‌گذاری مثبتی بر کاهش آسیب‌های اجتماعی، اصلاح روابط بین افراد جامعه و فرهنگسازی داشته باشد. در همین راستا در طرح استقبال از بهار که مدیریت شهری هر ساله با برنامه‌های متنوع اجرا می‌کند، بیش از ۱۸۰ برنامه آموزشی از سوی اداره آموزش‌های شهروندی برای مقطع سنی دانش‌آموزان در مدارس سطح منطقه در دست اجراست که ۱۲هزار دانش‌آموز را در بر گرفته است.» آموزش‌و‌پرورش برای بهسازی خود، افزون بر دروس مهمی همچون ریاضی و علوم و ادبیات‌ که هم‌اکنون در بیشتر آزمون‌های جهانی به آنها اهمیت می‌دهند، باید به پیوند زنده و پویاتر خود با محیط زندگی و پیرامون دانش‌آموز بیندیشد. معنای سواد، در جهان دگرگون شونده‌ کنونی، نمی‌تواند ثابت بماند و بی‌گمان نیاز به بازتعریف دارد. یکی از اهداف دیرینه‌ آموزش، جامعه‌پذیر کردن دانش‌آموزان است. اما آموزش، افزون بر جامعه‌پذیری باید به «فردی‌سازی» نیز توجه کند. فردی‌سازی یعنی انتقال احساس فردیت و پرورش خودمختاری اندیشگی و رفتاری. فردی‌سازی از دانش‌آموز، شخصی با اعتماد به نفس و پرسشگر می‌سازد. کسی که به هنگام نقش‌آفرینی اجتماعی، شهروندی آگاه و آشنا به حقوق خویش- حقوق بشر- می‌شود. فردی که توانایی خویش را در زندگی باور دارد و با محیط پیرامون، کنشگرانه روبه‌رو می‌شود. در آموزش‌و‌پرورش نوین‌ که بر کارگروهی و کنش جمعی تاکید بسیار می‌کند، همزمان با فردی‌سازی، دانش‌آموز را از پیروی محض باز می‌دارد. پیروی محض، همان رخدادی است که آگاهانه در سیستم آموزشی سنتی پیگیری می‌شود. خطری که آموزش‌و‌پرورش معطوف به پرورش شهروند که از آن با عنوان «آموزش‌و‌پرورش مدنی» نیز یاد می‌شود را تهدید می‌کند که در خود معنا و مفهوم «شهروند» نهفته است. شهروند خوب می‌تواند کسی دانسته شود که به خوبی جامعه‌پذیر شده باشد و همه قاعده‌ها و اصول فرهنگی- اجتماعی کشور را، بی‌هیچ چون و چرایی بپذیرد. چنین شهروندی انسان با تربیتی است که چه بسا از توان ارزیابی نقادانه‌ای فرهنگ جامعه‌ خود، آنچنان که باید و شاید‌ برخوردار نباشد. به گفته ‌استیو دنینگ، یکی از نویسندگان گستره‌ مدیریت: «آنچه در حال پدیدار شدن می‌باشد این است که تولید انبوهی از تحلیلگران فرمانبردار سر به راه منطقی- که شاید در سده ‌20 تاثیر‌گذار بود، با نیازهای سازمان‌های سده ‌21 م،روز به روز کمتر، همساز و هماهنگ می‌شود. سازمان‌هایی که نیاز به کارگرانی دارند که هم در خیال‌ورزی و آفرینشگری و نوآوری توانمند باشند و هم در تحلیل کردن. آماده بودن برای انجام آنچه که به شخص گفته می‌شود، جای خودش را به مستقل اندیشیدن می‌دهد. پیداست که گوگل، اپل، یا آمازون، اگر تنها از تحلیلگران فرمانبردار سربه راه بهره می‌گرفتند پدیدار نمی‌شدند. ‌نکته ‌دیگر انبوه آگاهی‌هایی است که در جهان همبسته‌ ما، به آسانی می‌تواند در اختیار دانش‌آموز یا شهروند قرار گیرد. یکی از توانمندهای بایسته برای برخورد پویا با این حجم بزرگ از آگاهی‌ها، سنجشگرانه‌اندیشی است. سنجشگرانه اندیشی، نیاز روزافزون جامعه در کل و به ویژه آموزش‌و‌پرورش است. پس آموزش‌و‌پرورش ما در گذر از سیستم سنتی به نوین، باید هم به جامعه‌پذیری توجه کند و هم به فردی‌سازی که یکی از توانمندی‌های برجسته ‌آن سنجشگرانه‌اندیشی است. *آموزگار و کنشگر صنفی