محمدرضا نیکنژاد*- از آغاز آزمونهای پایه سوم دبیرستان دانشآموزان در چندین شهر با تجمع برابر ادارههای آموزش و پرورش به دشواری آزمون برخی درسها اعتراض کردند. اینکه سطح دشواری پرسشها چگونه بوده است، آیا اعتراض در این گسترهها پذیرفتنی است، ریشههای چنین اعتراضهایی چیست و... را باید بررسی کرد. در ساختار آموزشی ما جز سال سوم دبیرستان در هیچ پایهای آزمون نهایی نداریم. آزمونهای نهایی، آزمونهایی هستند که طرح سوال، کشوری است و برگزاری و تصحیح برگهها در مکانی غیر از دبیرستانِ خودِ دانشآموز انجام میشود. معدل به دست آمده از این آزمونها در مدرک دیپلم آورده میشود. گرچه دانشآموزان در ساختار کنونی قرار است تنها در سال سوم آزمون نهایی دهند اما در عمل بسیاری از آنها، از سوی آموزگاران و مدرسه با برگزاری آزمونهای پرشمار استاندار و سفت و سخت روبهرو میشوند و میتوان گفت از نظر سطح آزمونها دانشآموزان در آزمون نهایی چندان با پدیده متفاوت و تازهای روبهرو نمیشوند اما چون در آزمونهای داخلی برگزاری و تصحیح معمولا با آموزگار کلاس است، میتوان گفت آزمونهای نهایی برای دانشآموزان سال سوم روند تازه و استرسزایی به شمار میآید. از گذشته تاکنون عرف و قانونی برای طرح پرسشهای آزمونها وجود دارد. این عرف و قانون طرح دو تا سه نمره از پرسشهای هر آزمون را مفهومی، ژرفتر و از سطح متوسط بالاتر مجاز میداند. هدف این پرسشها جدا کردن دانشآموزان سختکوش از دانشآموزان متوسط بوده و 18-17 نمره باقی مانده برای قبولی دانشآموزان متوسط به پایین بسنده است. از این رو همواره وجود 3-2 نمره پرسشهای مفهومی و دردسرساز در عرف آموزشی معمولی و گاه بایسته است. در گفتوگوهایی که با چند نفر از آموزگاران درسهای مورد اعتراض انجام شد، تقریبا همه بر معمولی بودن پرسشها تاکید کردند اما نکتهای که نمیتوان بر آن چشم پوشید، آن است که فرهنگ آموزشی ما با نمونه سوالهای آزمونهای پیشین گره بدی خورده است و از درسخوانترین دانشآموزان تا درسنخوانترینشان همگی شب آزمون نمونه سوالهای سالهای پیش را میخوانند و بیشتر نمره خویش را از آنها به دست میآورند. دانشآموز خوگرفته به نمونه سوال با کمی انحراف در طرح سوال دچار مشکل میشود و در پاسخ به پرسشها درمیماند. گمانی نیست که این فرهنگ «نمونهسوالی» یکی از ریشههای اعتراض در سالهای گذشته است. درباره آزمونهای مورد اعتراض آنچه باید تاکید شود، آن است که پرسشها از درون کتاب درسی هستند اما مفهومی و متفاوت از نمونه سوالهای سالهای پیش طرح شدهاند ولی فرهنگ «نمونه سوالی» طرح سوالهای متفاوت در آزمون را برنمیتابد و در برابرش میایستد. شگفتآورتر آنکه در میانه سال آموزشی نیز پیش میآید که اگر آموزگاری بخواهد بر یادگیری مفاهیم درسی کتاب و البته به دور از نمونهسوالهای سالهای گذشته بپردازد، با واکنش دانشآموزان، خانوادهها و حتی کادر اداری مدرسه روبهرو میشود. اما نکته مهم دیگر در اعتراضهای دانشآموزی این روزها تاثیر نمره آزمونهای نهایی در کنکور است. بیگمان این تاثیر، اعتراضها را بهگونهای شگفتآور افزایش داده است. اگر در بخش نخست یادداشت نباید هیچ حقی برای دانشآموز در نظر گرفت اما در این زمینه باید به دانشآموز حق داد. این رویکرد به اعتراضها، بیشتر از سوی دانشآموزان درسخوان مطرح و پیگیری میشود. از سالهای خیلی دور همواره آن عرف اشارهشده در طرح پرسشهای آزمون وجود داشته است و دانشآموزان در هر دوره بدون توجه به نمره و معدل به پرسشها پاسخ داده و نمره میگرفتند. آسان و دشوار بودن پرسشها و معدل دیپلم نیز چندان تاثیری در آینده آموزشی و کاری دانشآموزان نداشت. اما از زمانی که تاثیر مثبت و گام به گام نمره آزمونهای نهایی مطرح شد نگرانی از بد دادن آزمونها به ویژه برای دانشآموزان درسخوان افزایش پیدا کرد. در این زمینه باید دو نکته را به دانشآموزان و خانوادهها گوشزد کرد. نخست آنکه نمره آزمون نهایی به شکل یک امتیاز و تاثیر مثبت برای دانشآموزان در نظر گرفته میشود و آنها میتوانند با تلاش در سال چهارم حتی با معدل کم در کنکور بهترین نتیجه را به دست آورند. دوم آنکه این تاثیر آنچنان نیست که بتواند دانشآموزان را از فرآیند کنکور کنار بگذارد و آینده آنان را ویران کند. در این شکل ارزیابی بیگمان تفاوت نمره در سطح 17 تا 20 حتی به اندازه چند تست کنکور نیست چه برسد به تغییر سرنوشت آنها. به هر روی دست اندرکاران همزمان که باید در برابر این اعتراضها از کیان آموزش و نهاد آموزشی دفاع کنند، باید به دنبال تغییر رویکرد نمرهمدار و کنکور محور در آموزش و پرورش باشند افزون بر آنکه این نهاد را از بیماری کشنده کنکور میرهانند و آن را به سوی هدفهای نوین آموزشی که همانا پرورش شهروندان دانا و تواناست، رهنمون شوند. رفتن به سوی این رویکرد بیگمان اعتراضهایی از جنس این روزها را از سوی دانشآموزان در پی نخواهد داشت. * آموزگار
محمدرضا نیکنژاد*- از آغاز آزمونهای پایه سوم دبیرستان دانشآموزان در چندین شهر با تجمع برابر ادارههای آموزش و پرورش به دشواری آزمون برخی درسها اعتراض کردند. اینکه سطح دشواری پرسشها چگونه بوده است، آیا اعتراض در این گسترهها پذیرفتنی است، ریشههای چنین اعتراضهایی چیست و... را باید بررسی کرد. در ساختار آموزشی ما جز سال سوم دبیرستان در هیچ پایهای آزمون نهایی نداریم. آزمونهای نهایی، آزمونهایی هستند که طرح سوال، کشوری است و برگزاری و تصحیح برگهها در مکانی غیر از دبیرستانِ خودِ دانشآموز انجام میشود. معدل به دست آمده از این آزمونها در مدرک دیپلم آورده میشود. گرچه دانشآموزان در ساختار کنونی قرار است تنها در سال سوم آزمون نهایی دهند اما در عمل بسیاری از آنها، از سوی آموزگاران و مدرسه با برگزاری آزمونهای پرشمار استاندار و سفت و سخت روبهرو میشوند و میتوان گفت از نظر سطح آزمونها دانشآموزان در آزمون نهایی چندان با پدیده متفاوت و تازهای روبهرو نمیشوند اما چون در آزمونهای داخلی برگزاری و تصحیح معمولا با آموزگار کلاس است، میتوان گفت آزمونهای نهایی برای دانشآموزان سال سوم روند تازه و استرسزایی به شمار میآید. از گذشته تاکنون عرف و قانونی برای طرح پرسشهای آزمونها وجود دارد. این عرف و قانون طرح دو تا سه نمره از پرسشهای هر آزمون را مفهومی، ژرفتر و از سطح متوسط بالاتر مجاز میداند. هدف این پرسشها جدا کردن دانشآموزان سختکوش از دانشآموزان متوسط بوده و 18-17 نمره باقی مانده برای قبولی دانشآموزان متوسط به پایین بسنده است. از این رو همواره وجود 3-2 نمره پرسشهای مفهومی و دردسرساز در عرف آموزشی معمولی و گاه بایسته است. در گفتوگوهایی که با چند نفر از آموزگاران درسهای مورد اعتراض انجام شد، تقریبا همه بر معمولی بودن پرسشها تاکید کردند اما نکتهای که نمیتوان بر آن چشم پوشید، آن است که فرهنگ آموزشی ما با نمونه سوالهای آزمونهای پیشین گره بدی خورده است و از درسخوانترین دانشآموزان تا درسنخوانترینشان همگی شب آزمون نمونه سوالهای سالهای پیش را میخوانند و بیشتر نمره خویش را از آنها به دست میآورند. دانشآموز خوگرفته به نمونه سوال با کمی انحراف در طرح سوال دچار مشکل میشود و در پاسخ به پرسشها درمیماند. گمانی نیست که این فرهنگ «نمونهسوالی» یکی از ریشههای اعتراض در سالهای گذشته است. درباره آزمونهای مورد اعتراض آنچه باید تاکید شود، آن است که پرسشها از درون کتاب درسی هستند اما مفهومی و متفاوت از نمونه سوالهای سالهای پیش طرح شدهاند ولی فرهنگ «نمونه سوالی» طرح سوالهای متفاوت در آزمون را برنمیتابد و در برابرش میایستد. شگفتآورتر آنکه در میانه سال آموزشی نیز پیش میآید که اگر آموزگاری بخواهد بر یادگیری مفاهیم درسی کتاب و البته به دور از نمونهسوالهای سالهای گذشته بپردازد، با واکنش دانشآموزان، خانوادهها و حتی کادر اداری مدرسه روبهرو میشود. اما نکته مهم دیگر در اعتراضهای دانشآموزی این روزها تاثیر نمره آزمونهای نهایی در کنکور است. بیگمان این تاثیر، اعتراضها را بهگونهای شگفتآور افزایش داده است. اگر در بخش نخست یادداشت نباید هیچ حقی برای دانشآموز در نظر گرفت اما در این زمینه باید به دانشآموز حق داد. این رویکرد به اعتراضها، بیشتر از سوی دانشآموزان درسخوان مطرح و پیگیری میشود. از سالهای خیلی دور همواره آن عرف اشارهشده در طرح پرسشهای آزمون وجود داشته است و دانشآموزان در هر دوره بدون توجه به نمره و معدل به پرسشها پاسخ داده و نمره میگرفتند. آسان و دشوار بودن پرسشها و معدل دیپلم نیز چندان تاثیری در آینده آموزشی و کاری دانشآموزان نداشت. اما از زمانی که تاثیر مثبت و گام به گام نمره آزمونهای نهایی مطرح شد نگرانی از بد دادن آزمونها به ویژه برای دانشآموزان درسخوان افزایش پیدا کرد. در این زمینه باید دو نکته را به دانشآموزان و خانوادهها گوشزد کرد. نخست آنکه نمره آزمون نهایی به شکل یک امتیاز و تاثیر مثبت برای دانشآموزان در نظر گرفته میشود و آنها میتوانند با تلاش در سال چهارم حتی با معدل کم در کنکور بهترین نتیجه را به دست آورند. دوم آنکه این تاثیر آنچنان نیست که بتواند دانشآموزان را از فرآیند کنکور کنار بگذارد و آینده آنان را ویران کند. در این شکل ارزیابی بیگمان تفاوت نمره در سطح 17 تا 20 حتی به اندازه چند تست کنکور نیست چه برسد به تغییر سرنوشت آنها. به هر روی دست اندرکاران همزمان که باید در برابر این اعتراضها از کیان آموزش و نهاد آموزشی دفاع کنند، باید به دنبال تغییر رویکرد نمرهمدار و کنکور محور در آموزش و پرورش باشند افزون بر آنکه این نهاد را از بیماری کشنده کنکور میرهانند و آن را به سوی هدفهای نوین آموزشی که همانا پرورش شهروندان دانا و تواناست، رهنمون شوند. رفتن به سوی این رویکرد بیگمان اعتراضهایی از جنس این روزها را از سوی دانشآموزان در پی نخواهد داشت. * آموزگار